فایل ورد word تحقيق تاثير بيماري مولتيپل اسکلروزيس ( M.S ) بر اسپرماتوژنز و هورمونهاي جنسي رتهاي نژاد ويستار ( Wistar ) دارای 85 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد فایل ورد word تحقيق تاثير بيماري مولتيپل اسکلروزيس ( M.S ) بر اسپرماتوژنز و هورمونهاي جنسي رتهاي نژاد ويستار ( Wistar ) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از منابع و مراجع فایل ورد word تحقيق تاثير بيماري مولتيپل اسکلروزيس ( M.S ) بر اسپرماتوژنز و هورمونهاي جنسي رتهاي نژاد ويستار ( Wistar )
اعتمادیفر، مسعود.، اشتری، فرشته (1381): تشخیص و درمان مولتیپل اسکلروز
پریور، کاظم.، آقایی، فلور (1375): بررسی نتایج حاصل از تزریق اسپرم بیتحرک در سیتوپلاسم تخمک انسان از نظر باروری و کیفیت جنینهای حاصله. دانشگاه آزاد اسلامی
پریور، کاظم.، محسنی کوچصفهانی، هما (1372): اطلس جنینشناسی و جنین شناسی تجربی انتشارات جهاد دانشگاهی، دانشگاه تربیت معلم تهران
جان کوئیرا، لوئیز سی (1368) : بافت شناسی پایه. ترجمه مهران شارقی و محمد ریاضی، انتشارات نشر کتب دانشگاهی
رستمی، پروین.، نورجاه، پروانه (1378) : فیزیولوژی اعصاب و غدد درونریز (دستگاههای ارتباطی) ـ انتشارات اطلاعات
سادلر، ترجمه ماندانا اعرابی، فربد رئیسزاده (1379): جنین شناسی پزشکی لانگمن
سلطان زاده , اکبر ( 1376 ) : بیماریهای مغز و اعصاب و عضلات
سلیمانی، داریوش (1363) : بیماری مغز و اعصاب
شهبازی، پرویز.، ملکنیا، ناصر (1373): بیوشیمی عمومی ـ انتشارات دانشگاه تهران
عریان، شهربانو (1373): تولید مثل از دیدگاههای پزشکی و بیولوژی، موسسه انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد)
فرید حسینی , رضا ( 1369 ) : ایمونولوژی , انتشارات آستان قدس رضوی
محسنی کوچصفهانی، هما.، پریور، کاظم (1378) : روشهای فنی بافتشناسی، جنین شناسی و جانور شناسی انتشارات الحسین
هاریسون، ترجمه دکتر مسعود دارا (1994): بیماری مغز و اعصاب
بخشی از فهرست مطالب فایل ورد word تحقيق تاثير بيماري مولتيپل اسکلروزيس ( M.S ) بر اسپرماتوژنز و هورمونهاي جنسي رتهاي نژاد ويستار ( Wistar )
چکیده
چکیده
متأسفانه در قرن حاضر شاهد بروز بیماریهایی بودیم که علت و درمان آنها دقیقاً مشخص نیست یکی از این بیماریهاکه جوامع بشری را درگیر خود کرده ، بیماری مالتیپل اسکلروز یا به زبان ساده تر بیماری M.S است . این بیماری یک بیماری شایع ناتوانی عصبی در بین جوانان است که به دنبال یک نوع اختلال معروف به اختلال حفاظتی میلین که پیرامون اعصاب را احاطه کرده اند بوجود می آید . با آمار بدست آمده (ازانجمن M.S ایران)در دنیا حدود 5/2 میلیون نفر و در ایران حدود 20هزار نفر را مبتلا کرده است . میانگین به دست آمده از کسانی که گرفتار این بیماری می شوند 30 سال است اما معمولاً شروع آن بین سنین 20 تا 40 سالگی است . به ندرت می توان این بیماری را در کودکان یا نوجوانان دید و جای تعجب این است که مبتلایان به این بیماری حداقل در زنان دو برابر بیشتر از مردان می باشد . این بیماری در بین مردم اروپای شرقی بیشتر دیده می شود و افراد مبتلا به این بیماری در قسمتهای مسخص و مشهور جغرافیایی پخش شده اند. بالاترین میزان ابتلا به این بیماری در افرادی است که از خط استوا دور و این مناطق از لحاظ آب و هوایی مناطق معتدل هستند. به طور کلی MS به عنوان یک تهدید در زندگی محسوب نمی شود و دیده شده افرادی که بر اثر این بیماری فوت می شوند تعداد اندک و محدودی را نسبت به بقیه بیماریها در بر دارند. پس می توان گفت که یک بیمار MS می تواند عمر طبیعی خود را داشته باشد. با توجه به اینکه در مردان MS گزارشات پراکنده ای در خصوص مشکلاتی نظیر ناتوانی جنسی و عدم انزال از مراکز مختلف به چاپ رسیده است ( Witt,1993 ) بر آن شدیم تا اثرات احتمالی این بیماری بر اسپرماتوژنز و محورهای هورمونی ـ هیپوفیز ـ گناد (FSH-LH و تستوسترون) بیابیم
برای انجام پژوهش تعداد 36 سر رت با سن تقریبی 5 هفته به سه گروه 1)کنترل 2) شم 3) تجربی تقسیم بندی شدند. بطوریکه هیچ عمل جراحی بر روی حیوانات گروه کنترل انجام نگرفت. مقدار 20 میکرولیتر از حلال سالین به داخل C.S.F در ناحیه Cerebellomedullary cistern به هر یک از رتهای گروه شم تزریق گردید. به حیوانات گروه تجربی مقدار 20 میکرولیتر از محلول اتیدیوم بروماید (mg 15 اتیدیوم بروماید در یک میلی لیتر سالین) تزریق گردید. یک هفته بعد از شروع آزمایش 2 سر رت از هر گروه جهت مطالعه ساختار بافتی ماده سفید و ساقه مغز ( Pons ) تشریح شدند، سپس بقیه حیوانات بعد از پایان یک دوره کامل اسپرماتوژنز تشریح و اعمالی نظیر خونگیری جهت آنالیز هورمونهای FSH، LH و تستوسترون، تهیه اسپرم از ناحیه اپیدیدیم جهت بررسی وضعیت پارامترهای اسپرم و همچنین تهیه نمونه بافتی از بیضه جهت مطالعه میکروسکوپی سلولهای اسپرماتوژنیک انجام گرفت. در ناحیه اپیدیدیم نتایج نشان داد که درصد تحرک پیشرونده اسپرم از حد 16/24/74 در گروه کنترل به 40/161/60 در گروه تجربی کاهش معنیداری (001/0p<) یافته بود. تعداد سلولهای گرد ناحیه اپیدیدیم از حد 097/073/0 در گروه کنترل به 254/015/2 در گروه تجربی افزایش معنیداری (001/0p<) یافته بود. همچنین درصد اسپرمهای نرمال گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری نشان داد. تغییراتی در سلولهای اسپرماتوژنیک مشاهده شده بود بطوریکه سلولهای اسپرماتوگونی نوع A و B، اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتید در گروه تجربی در مقایسه با گروه شم و کنترل کاهش یافته ولی از نظر آماری معنیدار نبودند. اما تعداد سلولهای اسپرماتوزوئیدو لایدیگ در گروه تجربی بطور معنیداری (05/0p<) نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. همچنین کاهش هورمونهای LH و تستوسترون و افزایش هورمون FSH در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل و شم مشاهده شد. بطور کلی نتایج نشان داد که ایجاد بیماری MS در رت موجب اختلال در وضعیت سلولهای اسپرماتوژنیک و تحرک اسپرم و هورمونهای جنسی میشود که ممکن است پتانسیل باروری را در حیوان آزمایشگاهی تحت تاثیر خود قرار دهد
واژههای کلیدی: اتیدیوم بروماید، مولتیپل اسکلروزیس، Demyelination، اسپرماتوژنز، انسفالومیلیت آلرژیک تجربی (EAE).
فصـل اول
مقدمه
1ـ1ـ بافت شناسی دستگاه عصبی مرکزی (CNS)
از نظر ساختمانی، بافت عصبی از دو گروه سلول تشکیل می شود: سلولهای عصبی یا نورونها که دارای استطالههای بلند و متعددی هستند و چندین نوع سلول گلیال[1] یا نوروگلی[2] که نورونها را تقویت و محافظت کرده و در فعالیتهای عصبی، تغذیه عصبی و فرآیندهای دفاعی دستگاه عصبی مرکزی شرکت میجویند. بین انواع متعدد نوروگلیها، اختلاف مورفولوژیک و عملکردی به چشم میخورد که در شکل 1ـ1 نشان داده شده است. انواع متعدد نوروگلیها عبارتند از آستروسیتها[3]، الیگودندروسیتها[4]، میکروگلیها[5] و سلولهای اپاندیمی[6] (Ling et al,1973 )
1ـ1ـ1 : آستروسیتها
بزرگترین نوروگلی ها هستند و استطالههای بلند و فراوانی دارند این سلولها دارای هستهای کروی، مرکزی و کمرنگ هستند. بعد از اتمام تشکیل نوروبلاستها، گلیابلاستها از سلولهای نورو اپیتلیال تشکیل میشوند سپس از لایه نورو اپیتلیال به لایههای پوشاننده و حاشیهای مهاجرت میکنند در لایه پوشاننده، این سلولها در اثر تمایز به آستروسیتهای پروتوپلاسمی و آستروسیتهای رشتهای تبدیل میشوند. آستروسیتهای پروتوپلاسمی در ماده خاکستری مغز و طناب نخاعی یافت میشود و آستروسیتهای رشتهای عمدتاً در ماده سفید وجود دارد
آستروسیتها سلولهای ستارهای شکلند که به وسیله زایده های پنجهای[7] با رگهای خونی مغز ارتباط دارند این سلولها علاوه بر محافظت از سلولهای مغز در ایجاد سد خونی مغزی که مانع گذشتن مواد نامطلوب خون به مغز میشود شرکت دارند (Ling et al,1973;Peters et al,1976)
2ـ1ـ1: الیگودندروسیت ها
نوع دیگری از سلولهای پشتیبان که احتمالاً از گلیابلاستها مشتق می شوند سلولهای الیگودندروسیتها هستند. الیگودندروسیت ها از آستروسیت ها بسیار کوچکترند و استطاله های آنها نیز کمتر و کوتاهتر از سایر نوروگلی ها است هسته این سلولها کوچکتر و پررنگتر از هسته آستروسیتها می باشد الیگودندروسیت ها هم در ماده خاکستری و هم در ماده سفید یافت می شوند. الیگودندروسیتها به صورت ساتالیت ها در گرد جسم سلولی نورون ها ظاهر میشوند و در میلینه کردن فیبر عصبی در ماده سفید سیستم عصبی مرکزی دخالت دارند و از نظر عملکرد همانند سلولهای شوان اعصاب محیطی هستند با این تفاوت که آنها می توانند در میلینه کردن بیش از یک اکسون شرکت جویند ( Bunge , 1968 ;Martin et al ,1992 ) دربیماریهایی مثل M.S این سلولها هدف سلولهای ایمنی بدن قرار می گیرند و چون ترمیم این سلولها دیر صورت میگیرد یا تقسیم انجام نمی دهند پلاکهای MS تشکیل می گردد ( اعتمادی فر 1381 )
3ـ1ـ1ـ میکروگلیا
در نیمه دوم تکامل جنین انسان نوع سومی از سلولهای پشتیبان به نام سلول میکروگلیال در دستگاه عصبی مرکزی تشکیل می شود این سلول دارای قدرت بیگانه خواری زیادی است و از مزانشیم به وجود می آید. ( سادلر 1379) هسته این سلولها به موازات محور تنه سلولی کشیده شده است ولی سایر نوروگلیها هستهای کروی دارند. میکروگلیها استطالههای کوتاهی دارند که توسط برجستگیهایی پوشیده میشود و به آنها ظاهر خاردار میدهد میکروگلیها فراوان نیستند ولی در ماده سفید و خاکستری یافت میشوند. این سلولها فرمی از ماکروفاژ هستند که بعد از آسیب سیستم عصبی نقشی در فاگوسیتوز دارند. ( Peters et al, 1976 )
4ـ1ـ1: سلولهای اپاندیمی
هنگامیکه تشکیل نوروبلاستها از سلولهای نورو اپیتلیال تمام می شود سلولهای نورو اپی تلیال به سلولهای آپاندیمال تبدیل میشوند این سلولها سطح داخلی کانال مرکزی نخاع و همچنین حفرههای مغز را میپوشاند و در ترشح CSF نقش دارند. ( سادلر 1379 )
[1] Glial cell
[2] neuroglia
[3] astrocytes
[4] oligodendrocytes
[5] microglia
[6] ependymal cells
[7] Foot process
